کمک به روزنامه نگاران ایرانی که در شرایط دشواری بسر می برند







امروز از جایی که انتظار نداشتم اصلاً ، چهل و خرده ای اقو واصل شد. یعنی عرض کنم که درست انگار از آسمان افتاده باشد. نخیر لوتو نبود! بابتش عرق جبین ریخته بودم اما فکر نمی کردم طرف دست به جیب شود و چیزی هم بپردازد. یعنی دروغ چرا، کلاهش را یک پنج دقیقه ای برداشتم سرش باد بخورد. بعد دوباره همان کلاه را سرش گذاشتم که سرش نچاد! ;-)) اونم دست کرد جیبش بابت قدردانی.
مختصری هم خودم علاوه کردم و امشب می ریزم به حساب گزارشگران بدون مرز. شما هم هر چقدر برایتان امکان دارد مایه بگذارید. حتی اگر مثل من، خودتان محتاج کمک هستید! حتی شده پنج اقو. با همین پنج اقو ها هم دردی از کسی دوا خواهد شد. (در این صفحه امکانش مهیا شده)

د...باز میگه نوری زاده! باز میگه مخملباف! شما چکار به این دو نفر داری؟ راه خودت رو برو....تازه این دفعه میشه گفت که ای....دارن یه قدمی ور میدارن بدون منم منم و کباده کشیدن. شما کمکت رو بکن. اصلاً روت رو بکن اینور، نیگا نکن! کمکت رو بکن....لااله الا الله.....